اربعين آمد و اشگم ز بصر مي آيد
گوييا زينب محزون ز سفر مي آيد
باز در کرب و بلا شيون و شيني برپاست
کز اسيران ره شام خبر مي آيد
***
زبان حال سکينه
بي گل رويت پدر از زندگي دل برگرفتم
دست شستم از دو عالم چون ترا دربر گرفتم
ياد داري قتلگه، نشناختم جسم شريفت
خم شدم بابا نشانت را ز انگشتر گرفتم
هر چه کردم جستجو انگشت و انگشتر نديدم
پس سراغ حضرتت از عمه ي مضطر گرفتم
در مقام قرب بودم مات جسم چاک چاکت
تا براي شيعيان، پيغام زان حنجر گرفتم
سوختم آتش گرفتم، چون خود از شيعيانم
ز اولين پيغام تو، دستور تا آخر گرفتم
داشتم مي مردم از غم، در کنار کشته ي تو
لب بر آن حنجر نهادم، زندگي از سر گرفتم
بر تن آزردهي من بوسه ميزد تازيانه
من براي توشه ي ره، بوسه زآن پيکر گرفتم
بس که سيلي زد عدو، در راه وصلت بر رخ من
پيکرم نيلي شده سبقت ز نيلوفر گرفتم
از زماني که سرت در کوفه شد، ميهمان خولي
تو شدي خاکستر من رنگ خاکستر گرفتم
خواهر کوچکترم چون ديد، رأست در خرابه
داد جان در پيش رويم من غمي ديگر گرفتم
خوش بحال خواهرم! جان کرد قربانِ سرتو
من گران جانم که ماندم، قبر تو در بر گرفتم
اين من و اين جان ناقابل فداي خاک کويت
تا نپنداري که جز تو مونس ديگر گرفتم
مجلس نامحرمان ديدي مرا بازوي بسته
آستين را پيش رويم، همچنان معجر گرفتم
خوب ميخواندي تو قرآن، اي فداي اشک چشمت
تا ميان طشت زر بودي تو، ليک من آذر گرفتم
اي پدر بعد از تو من ديگر نخواهم زندگي را
مرگ رازين زندگاني اي پدر خوشتر گرفتم.
***
در زيارت اربعين امام حسين عليه السلام، آمده است:«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَك َمن الْجَهَالَةِ و حَيرةِ الضَّلَالَة.»، (مفاتيح الجنان، زيارت اربعين)، امام صادق عليه السلام، در اين فراز از زيارت خطاب به خداوند متعال عرض مي کند که: امام حسين عليه السلام، خون قلب خود را در راه تو بذل نمود، تا بندگان تو را از جهالت و حيرت و سرگردانى ِ گمراهى نجات دهد.
يکي از مباحثي که در قرآن کريم مورد توجه قرار گرفته است، صفات جاهلان مي باشد، يکي از صفات جاهلان اين است که جاهلان آلوده به گناه هستند که در برابر وسوسههاي شيطاني و شهوات توانائي ندارند. در سوره ي يوسف از زبان آن حضرت آمده است:«قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَي مِمَّا يدْعُونَني إِلَيهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي کَيدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَالْجاهِلينَ»،(يوسف) گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوى آن مىخوانند! و اگر مکر و نيرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود.
آيه بيانگر اينست که کار زشت و گناه در محضر خداوند از کساني سر ميزند که در جهل به سر ميبرند؛ کساني که از حقوق و حدود الهي غافلند؛ و يا علم به اوامر و نواهي الهي دارند، اما به علم خود عمل نکرده و خودشان را به جهالت زدهاند که اينان نيز از نظر قرآن جزء جاهلانند. (طبرسى، فضلبنحسن؛ تفسير جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران و مديريت حوزه علميه قم، 1377ش، چاپ اول، ج2، ص188.).
بنابراين؛ امام حسين عليه السلام، به شهادت رسيده است به اين منظور که امت اسلامي را از جهالت و گناه نجات بخشد. پس براي نزديکي به امام حسين عليه السلام، بر ما لازم است که تمام توان خويش را به کار گيريم و از گناه دوري نمائيم، و به هدف امام حسين عليه السلام، پايبند باشيم. و اين لازمه ي عشق و محبت به امام حسين عليه السلام است. والسلام، التماس دعا.
در آستانه ي ولادت با سعادت امام همام، امام هادي عليه السلام، قرار داريم، پيشاپيش درخشش ستاره ي دهم ولايت و امامت را به محبين حضرتش تبريک و شاد باش، عرض مي نمايم. بسيار بجاست که با گرامي داشتن ياد و خاطره ي حضرت و شاد بودن در شادي شان، از اين فرصت استفاده نموده و درسهايي از ايشان بگريم که سعادت دنيا و آخرت ما در گرو متابعت از ائمه عليهم السلام هستند. به اين جهت چند حديث گهر بار از امام هادي به عنوان چراغ راه تقديم ارادتمندان حضرت مي نمايم.
امام هادي عليهالسلام در سخني نوراني، دنيا را اينگونه معرفي مي نمايد:«الدُّنيا سوقٌ، رَبِحَ فيها قَومٌ وخَسِرَ آخَرونَ.»، (تحف العقول: ص 483، بحار الأنوار: ج 78 ص 366 ح 6.)، دنيا، بازاري است که قومي در آن سود بُردند و شماري ديگر، زيان کردند.
اگر انسان در اين حديث شريف دقت نمايد، به خوبي در مي يابد که اين سخن حضرت چقدر حکيمانه است و هشدار است براي ما که از خواب غفلت بيدار شويم، حال که وارد اين بازار شديم، بايد تمام تلاش ما در اين راستا باشد که زيان و ضرر نبينيم. و از سود اين بازار بهره مند گرديم. در حديث ديگر حضرت در اين زمينه توضيح مي دهد که:«الناس في الدنيا بالاموال و في الاخره بالاعمال.»، (بحارالأنوار، ج 78، ص 368.)، اعتبار مردم در دنيا به اموال است و در آخرت به اعمال است. بدين معنا که انسان باعمل نيک مي تواند زندگي آخرتش را تأمين نمايد. در اين دنيا وقتي به دنبال مال حرکت مي کنيم بايد از مسير آخرت باشد، که به دنيا و آخرت باهم برسيم ، و اگر بر سر دو راهي قرار گرفتيم که حتما يکي را بر گزينيم، بايد دنيارا فداي آخرت نمائيم، زيرا؛ آخرت سراي هميشگي است، و دنيا زود گذر، عقل ايجاب مي کند، زندگي جاويدانه را در مقابل زندگي فاني نفروشيم که زيان غير قابل جبران خواهد بود. در حديث ديگري حضرت به اين نکته اشاره مي کند که:«اُذکُرْ مَصرَعَکَ بينَ يَدَي أهلِکَ؛ ولا طَبيبَ يَمنَعُکَ، ولا حَبيبَ يَنفَعُکَ.»، (بحار الأنوار: ج 78،ص370،) به يادآور آن هنگامي را که پيش روي خانوادهات در بستر مرگ افتاده اي و نه طبيبي ميتواند جلو مردنت را بگيرد و نه دوستي بهکارت ميآيد. وقتي که انسان چنين لحظه اي را بياد آورد، و هميشه اين سخن گهر بار در مقابل چشمش به نمايش در آيد، مطمئينا تمام تلاش خود را به کار مي گيرد که در اين بازار ضرر نکند، و تمام مشکلات را به جان مي خرد که رضايت الهي را در همه ي امور مقدم بر خواهش هاي نفساني خود نمايد. و اين حديث امام هادي عليه السلام، را نصب العين خويش قرار مي دهد که حضرت مي فرمايد:«اِنَّ اللّهَ جَعَلَ الدُّنيا دارَ بلوي وَالاْخِرَةَ دارَ عُقْبي وَجَـعَلَ بلوي الدُّنيا لِثَـوابِ الاْخِـرَةِ سَبَبَا وَثَوابَ الاْخِرَةِ مِنْ بلوي الدُّنيا عِوَضا.»، (تحف العقول، ص772)، خداوند، دنيا را جاي گرفتاري قرار داده و آخــرت را سـراي پـاداش، گرفتاري دنيا را سبب ثواب آخرت قرار داده و ثـواب آخـرت را عـوض گرفتـاري دنـيا. با اين انديشه است که انسان مؤمن توان مقابله اي بالا در بلاها دارد و سختيهاي دنيا را براي ارزشمند سازي خويش در آخرت تحمّل ميسازد. در حديث ديگر، امام هادى عليه السلام مي فرمايد: «اِنَّ الْحَرامَ لا يَنْمى وَ اِنْ نَمى لا يُبارَكُ لَهُ فيهِ وَ ما اَنـْفَقَهُ لَمْ يُؤجَرْعَلَيْهِ وَ ما خَلَّـفَهُ كانَ زادَهُ اِلَى النّارِ.»، (کافي ج5،ص 125، ح 7)،به راستى كه حرام، افزايش نمى يابد و اگر افزايش يابد، بركتى ندارد و اگر انفاق شود،پاداشى ندارد و اگر بماند، توشه اى به سوى آتش خواهد بود. والسلام، التماس دعا.
در کتاب عدة الداعي دعايي نقل شده است که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم، فرمود؛ جبرئيل امين بر من نازل شد، در حالي که شاد و خندان بود. بر من سلام کرد، گفتم: يا جبرئيل چه خبر است؟ گفت: خداي عز و جل برايت هديهاي فرستاده است و آن کلماتي از گنجهاي بهشت است که خدا به تو کرامت فرموده است. گفتم: آن کلمات چيست؟ عرض کرد: بگو: «يا من اظهرَ الجميلَ و سَتَرَ القبيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ، يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ، يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى، يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ، يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا وَ يَا مَوْلَانَا يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بِالنَّارِ». پيغمبر خدا به جبرئيل فرمود: ثواب اين کلمات چيست؟ جبرئيل عرض کرد: «هيهات هيهات» کسي بتواند آن را به شماره آورد، اگر تمام ملائکه هفت آسمان و هفت طبقه زمين، بخواهند ثواب آن را تا روز قيامت توصيف کنند قادر نيستند حتي جزئي از يک جزء اين کلمات را توصيف نمايند.
هنگامي که بنده خدا بگويد: «يا من اظهر الجميل و ستر القبيح» اي خدايي که زيباييها را آشکار و زشتيها را ميپوشاني، خدا او را ميپوشاند، در دنيا بر او رحمت ميفرستد و در آخرت او را جميل و زيبا ميگرداند. هزار پرده در دنيا و آخرت او را ميپوشاند. هنگامي که بگويد: « يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ» خدا او را محاسبه نميکند در روزي که همه پردهها پاره ميشود، پرده او دريده نميشود. هنگامي که بگويد: «يا عظيم العفو» خدا گناهانش را ميآمرزد حتي همچون کف دريا زياد باشد. هنگامي که بگويد: «يا حسن ال» اي خدايي که زيبا ميگذري، خدا گناهانش را ميآمرزد، حتي گناهان هولناک و گناهان کبائر که مرتکب شده است. هنگامي که بگويد: «يا واسع المغفره» اي خدايي که مغفرت تو وسيع است، هفتاد باب از رحمت بر او مي گشايد و او را در رحمت خود فرو ميبرد هنگامي که از دنيا خارج شود. وقتي بگويد: «يا باسط اليدين بالرحمة» خداوند دست رحمتش را بر او ميگشايد. وقتي بگويد: «يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى» اي صاحب راز پنهان، اي نهايت همه شکوهها، خداوند ثواب همه مصيبت ديدهها و همه مردم اعم از سالم، مريض، زيان ديده، مسکين و فقير را تا روز قيامت به او عطا فرمايد. هنگامي که بگويد: «يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ» خداوند کرامت انبياء را به او عطا فرمايد. هنگامي که بگويد: «يَا عَظِيمَ الْمَنِّ» خداوند آرزوهايش را برآورده ميسازد و حتي آرزوهاي خوب مردم را نيز براي او برآورده ميکند. هنگامي که بگويد: «يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا» خدا اجر تمام کساني که نعمتهايش را شکر کردهاند به او عنايت ميکند. هنگامي که بگويد: «يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا» خداوند به ملائکهاش ميفرمايد: اي فرشتگان من شاهد باشيد، من او را آمرزيدم و به عدد تمام مخلوقات بهشت، جهنم، زمين و آسمان، خورشيد و ماه، ستارگان و قطرههاي باران، انواع مخلوقات، کوهها و سنگ ريزهها، عرش و کرسي به او اجر و ثواب عطا نمودم. هنگامي که بگويد: «وَ يَا مَوْلَانَا» خداوند قلب او را پر از نور ايمان ميگرداند. هنگامي که بگويد: «يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا» خداوند روز قيامت آنچه را که او و ديگر خلايق به او ميل و رغبت دارند عطا فرمايد. هنگامي که بگويد: «أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بِالنَّارِ» خدايا مرا از آتش جهنم حفظ کن. خدا ميفرمايد: اي ملائکه من شاهد باشيد او و پدر و مادرش، خانوادهاش، فرزندانش، همسايگانش را از آتش جهنم آزاد کردم. شفاعت او را در مورد هزار نفر که آتش بر آنها واجب شده ميپذيرم. اي محمد اين کلمات را به متقين بياموز و به منافقين ياد نده. اين دعايي است که مستجاب ميشود و هرکس بخواند به اجابت ميرسد. اين دعايي است که اهلِ بيت المأمور در هنگام طواف به دور بيت المأمور ميخواندند. التماس دعا.
از دست نوشته شيخ شهيد نقل است: که حضرت رسول(صلياللهعليهوآله) فرمود: هرکه ميخواهد خداوند در قيامت اعمال زشتش را بر او عرضه نکند و پرونده گناهانش را نگشايد، بايد اين دعا را بعد از هر نماز بخواند:«اللّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ أَرْجَى مِنْ عَمَلِى ، وَ إِنَّ رَحْمَتَكَ أَوْسَعُ مِنْ ذَنْبِى ، اللّهُمَّ إِنْ كَانَ ذَنْبِى عِنْدَكَ عَظِيماً ، فعَفْوُكَ أَعْظَمُ مِنْ ذَنْبِى ، اللّهُمَّ إِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلاً أَنْ أَبْلُغَ رَحْمَتَكَ ، فَرَحْمَتُكَ أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنِى وَتَسَعَنِى ، لِأَنَّهَا وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.» (تعقيبات مشترکه، مفاتيح الجنان)
بار خدايا! همانا آمرزش تو از عمل من اميدوار کنندهتر و مهرباني تو از گناه من گستردهتر است، بار خدايا! اگر گناهانم نزد تو بزرگ است، گذشت تو از گناه من بزرگتر است، بار خدايا! اگرچه شايسته بدست آوردن رحمت تو نيستم، امّا رحمت تو سزاوار است که به من برسد و مرا فراگيرد، زيرا رحمتت همهچيز را فراگرفته است، بهحق مهربانيت، اي مهربانترين مهربانان.
مرحوم کلينى در کتاب شريف کافي، از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده هركه پس از نماز واجب، پيش از آنكه پاهاى خود را بگرداند، سه مرتبه اين دعا را بخواند، خدا گناهان او را بيامرزد، هرچند در كثر مانند كف دريا باشند. «اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ ذُوالْجَلالِ وَالاِكْرامِ وَاَتُوبُ اِلَيْهِ.»
آمرزش مى طلبم از خدا، كه معبودى جز او نيست، زنده و به خود پاينده و صاحب بزرگى و بزرگوارى است و به سوى او باز مى گردم.
متن حديث: الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص521
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ قَالَ فِي دُبُرِ صَلَاةِ الْفَرِيضَةِ قَبْلَ أَنْ يَثْنِيَ رِجْلَيْهِ- أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ* ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ. ثَلَاثَ مَرَّاتٍ غَفَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ.»
السَّلَامُ عَلَى الْبَتُولَةِ الطَّاهِرَةِ، الصِّدِّيقَةِ الْمَعْصُومَةِ، الْبَرَّةِ التَّقِيَّةِ، سَلِيلَةِ الْمُصْطَفَى وَ حَلِيلَةِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّ الْأَئِمَّةِ النُّجَبَاءِ.اللَّهُمَّ إِنَّها خَرَجَتْ مِنْ دُنْيَاهَا مَظْلُومَةً مَغْشُومَةً، قَدْ مُلِئَتْ دَاءً وَ حَسْرَةً وَ كَمَداً وَ غُصَّةً، تَشْكُو إِلَيْكَ وَ إِلَى أَبِيهَا مَا فُعِلَ بِهَا، اللَّهُمَّ انْتَقِمْ لَهَا و خُذْ لَهَا بِحَقِّهَا. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى اَّهْرَاءِ اَّكِيَّةِ الْمُبَارَكَةِ الْمَيْمُونَةِ، صَلَاةً تَزِيدُ فِي شَرَفِ مَحَلِّهَا عِنْدَكَ وَ جَلَالَةِ مَنْزِلَتِهَا لَدَيْكَ، وَ بَلِّغْهَا مِنِّي السَّلَامَ، وَ السَّلَامُ عَلَيْهَا وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. وَ تَقُولُ أَيْضاً: اللَّهُمَّ إِنِّي يُوهِمُنِي غَالِبُ ظَنِّي أَنَّ هَذِهِ الرَّوْضَةَ مُوَارَاةُ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ مَثْوَاهَا، وَ مَوْضِعُ قَبْرِهَا وَ مَغْزَاهَا، فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ أَبْلِغْهَا عَنِّي السَّلَامَ حَيْثُ حَلَّتْ وَ كَانَتْ. (ابن مشهدي، محمد بن جعفر، المزار الکبير، ص 78، قم، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چ اول، 1419هـ.ق.)
يکي از مباحث مهم در زندگي انسان، بحث الگو پذيري و انتخاب اسوه است. قرآن کريم که قانون اساسي براي زندگي انسان است، بيان ميکند که از چه کساني بايد الگو گرفت و متابعت کرد، در جريان حبيب نجار در سوره مبارکه ي ياسين آمده است که «يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ، اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» اى قوم من! از فرستادگان خدا پيروى كنيد. از كسانى پيروى كنيد كه از شما اجرى نمىخواهند و خود هدايت يافتهاند.
آيه مبارکه علت متابعت را هدايت رسولان بيان ميکند که شما بايد از کساني الگو بگيريد که خود شان هدايت يافته هستند. يا در داستان حضرت موسي و حضرت خضر، حضرت موسي عليه السلام، از حضرت خضر درخواست ميکند که آيا من از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده است و مايه رشد و صلاح است به من بياموزى؟ «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدا» (سوره کهف آيه 66). اين بيان به ما مي آموزد که بايد کساني را مقتداي خويش قرار داد که سبب رشد انسان شود. در زيارت جامعه ميخوانيم که؛«كَلَامُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْد» (تهذيب الأحكام ج6 ؛ ص100) سخن شما اهلبيت نور، و فرمان شما رشد است. با توجه به اينکه قرآن کريم در سوره ي نجم آيه 3 و 4، نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم، ميفرمايد:«وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى» و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد. آنچه آورده چيزى جز وحى نيست كه به او وحى شده است. حال رسول گرامي اسلام در مورده حضرت زهرا سلام الله عليها فرموده است که:«فَاقْتَدُوا بِاُّهَرَةِ» به حضرت زهرا سلام الله عليها اقتدا کنيد. (متن حديث در پايان آمده است). حال بيائيم در زندگي به آن حضرت اقتدا کنيم، و اگر اين کار کار کرديم در دنيا و آخرت سعادت مند هستيم. يک نمونه از زندگي آن حضرت که راه گشايي بسياري از مشکلات زندگي امروز ما است.
در يکي از روزهاي پر مشقت، غذا در منزل امام علي(عليه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله عليها) کمياب شده بود. امام عليه السلام، از همسرش پرسيد: فاطمه جان! غذايي داري که مقداري تناول کنيم؟ فاطمه(سلام الله عليها) پاسخ داد: دو روز است که غذاي کافي در منزل نداريم و مقدار اندکي هم که داشتيم به شما بخشيدم و خودم رنج گرسنگي را تحمل کردم.
امام علي(عليه السلام) فرمود: چرا به من اطلاع ندادي؟» حضرت زهرا(سلام الله عليها) پاسخ داد:«فَقَالَتْ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنِّي لَأَسْتَحْيِي مِنْ إِلَهِي أَنْ أُكَلِّفُكَ مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ» اي ابا الحسن من از خداي خودم حياء مي کنم که ترا تکليف به چيزي بکنم که در توان نداري. اين يکي بزرگترين درس هاي زندگي است. اگر امروز به اين درس عمل نمائيم، بسياري از نزاع ها و درگيري ها، اختلافات و مشکلات خانوادگي، برطرف ميگردد. به اميد آن روز. والسلام.
متن حديث:«رَوَتِ الْخَاصَّةُ وَ الْعَامَّةُ مِنْهُمْ ابْنُ شَاهِينٍ الْمَرْوَزِيُّ وَ ابْنُ شِيرَوَيْهِ الدَّيْلَمِيُّ عَنِ الْخُدْرِيِّ وَ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ عَلِيّاً أَصْبَحَ سَاغِباً فَسَأَلَ فَاطِمَةَ طَعَاماً فَقَالَتْ مَا كَانَتْ إِلَّا مَا أَطْعَمْتُكَ مُنْذُ يَوْمَيْنِ آثَرْتُ بِهِ عَلَى نَفْسِي وَ عَلَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَقَالَ أَ لَا أَعْلَمْتَنِي فَأَتَيْتُكُمْ بِشَيْءٍ فَقَالَتْ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنِّي لَأَسْتَحْيِي مِنْ إِلَهِي أَنْ أُكَلِّفُكَ مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ فَخَرَجَ وَ اسْتَقْرَضَ مِنَ النَّبِيِّ دِينَاراً فَخَرَجَ يَشْتَرِي بِهِ شَيْئاً فَاسْتَقْبَلَهُ الْمِقْدَادُ قَائِلًا مَا شَاءَ اللَّهُ فَنَاوَلَهُ عَلِيٌّ الدِّينَارَ ثُمَّ دَخَلَ الْمَسْجِدَ فَوَضَعَ رَأْسَهُ فَنَامَ فَخَرَجَ النَّبِيُّ فَإِذَا هُوَ بِهِ فَحَرَّكَهُ وَ قَالَ مَا صَنَعْتَ فَأَخْبَرَهُ فَقَامَ وَ صَلَّى مَعَهُ فَلَمَّا قَضَى النَّبِيُّ صَلَاتَهُ قَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ هَلْ عِنْدَكَ شَيْءٌ نُفَطِّرُ عَلَيْهِ فَنَمِيلَ مَعَكَ فَأَطْرَقَ لَا يُجِيبُ جَوَاباً حَيَاءً مِنْهُ وَ كَانَ اللَّهُ أَوْحَى إِلَيْهِ أَنْ يَتَعَشَّى تِلْكَ اللَّيْلَةَ عِنْدَ عَلِيٍّ فَانْطَلَقَا حَتَّى دَخَلَا عَلَى فَاطِمَةَ وَ هِيَ فِي مُصَلَّاهَا وَ خَلْفَهَا جَفْنَةٌ تَفُورُ دُخَاناً فَأَخْرَجَتْ فَاطِمَةُ الْجَفْنَةَ فَوَضَعَتْهَا بَيْنَ أَيْدِيهِمَا فَسَأَلَ عَلِيٌّ ع أَنَّى لَكِ هذا قَالَتْ هُوَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ رِزْقِهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ قَالَ فَوَضَعَ النَّبِيُّ كَفَّهُ الْمُبَارَكَ بَيْنَ كَتِفَيْ عَلِيٍّ ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ هَذَا بَدَلُ دِينَارِكَ ثُمَّ اسْتَعْبَرَ النَّبِيُّ بَاكِياً وَ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُمِتْنِي حَتَّى رَأَيْتُ فِي ابْنَتِي مَا رَأَى زَكَرِيَّا لِمَرْيَمَ وَ فِي رِوَايَةِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِمْ وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ.»
«ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص 76و77، قم، چاپ: اول، 1379 ق.»
متن حديث:«حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو الْبَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ نَصْرُ بْنُ الْحُسَيْنِ الصَّفَّارُ النَّهَاوَنْدِيُّ بِهَا قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْفَرَجِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خُوزِيٍّ السَّامِرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ الْقَاسِمُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْقَنْطَرِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ خَالِدٍ الْحُلْوَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ خَلَفٍ الْعَسْقَلَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ السَّرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُنْكَدِرِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اقْتَدُوا بِالشَّمْسِ فَإِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ فَاقْتَدُوا بِالْقَمَرِ فَإِذَا غَابَ الْقَمَرُ فَاقْتَدُوا بِاُّهَرَةِ فَإِذَا غَابَتِ اُّهَرَةُ فَاقْتَدُوا بِالْفَرْقَدَيْنِ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا الشَّمْسُ وَ مَا الْقَمَرُ وَ مَا اُّهَرَةُ وَ مَا الْفَرْقَدَانِ فَقَالَ أَنَا الشَّمْسُ وَ عَلِيٌّ الْقَمَرُ وَ اُّهَرَةُ فَاطِمَةُ وَ الْفَرْقَدَانِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ»
«ابن بابويه، محمد بن على، معاني الأخبار، ص114و115، تک جلدي، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ:اول، 1403 ق.»
درباره این سایت